باز هم درباره استاد مشکاتیان/در وطن خویش غریب
نمی دانم چه سری است که هر روز چندین بار به یادش می آفتم و این البته از حضور اعجاز آمیز وی در ذهن و ضمیر آدمیان خبر می دهد.
در هر حال یادداشت دیگری هم برای استاد نوشتم که البته نگاه آن در مقایسه با یادداشت های اخیر متفاوت تر است.
این یادداشت سه شنبه در همشهری کار شد و البته به همراه کوتاه نوشته ای در توضیح و اشاره یادداشتی از استاد مشکاتیان که بر آن مقدمه ای نوشتم که از نثر ویژه آن زنده یاد حکایت می کند.
يادداشت استاد پرويز مشكاتيان/راه خود گير و مكن تقليد كس
آقای عبادی سازنده خوش ذوق سه تار را در مجلس ترحیم استادمشکاتیان دیدم. مجلس ترحیمی که به گمان من در خور شان و مقام آن زنده یاد نبود و بسیار بهتر از این باید برگزار می شد. در هر حال ایشان گفتند که قطعه شعری را برای استاد سرودند که در وبلاگ خودشان قرار دادند.
آقای دهدزی مطلبی درباره استاد مشکاتیان نوشته اند که شاید اگر فضا فراهم تر بود قطعا برای روشن شدن اذهان پاسخی به این نوشته می دادم. چرا که در ماجرای کنسرت آخر استاد مشکاتیان نگارنده داور طرفینی برای بررسی پس و پشت این ماجرا بودم.
ضمیمه روزنامه اعتماد هم برای مشکاتیان سنگ تمام گذاشت و ویژه نامه ای منتشر کرد. که اینجا ببینید